نقش ژنتیک در سندروم روده تحریک پذیر
سندرم روده تحریکپذیر (IBS) یک اختلال مزمن است که با درد یا ناراحتی شکمی و
اسهال و یا یبوست مشخص میشود که میتواند با تغییر تحرک دستگاه گوارش و احساس احشایی همراه باشد.
مزمن بودن علائم IBS و عدم اثرگذاری درمان ها ،منجر به از دست دادن بهره وری کار
و مدرسه و اختلال در کیفیت زندگی شخصی و مرتبط با سلامت می شود.
بیماران، بستگان و دوستان آنها اغلب سؤالات دشواری می پرسند، مانند اینکه چرا آنها دچار IBS شده اند.
اگرچه رژیم غذایی، عوامل روانی، عفونت و فلور روده ممکن است بر علائم IBS اثر گذار باشند،
اما پاسخ ساده ای برای این سوال وجود ندارد.
از آنجایی که سایر اعضای خانواده ممکن است همزمان اختلالات روده داشته باشند،
نقش ژن ها در توسعه بیماری تا حدودی شهودی است،
پذیرفتن آن آسان است، اما همچنین رد آن با حقایق یا یافته های عینی که خلاف آن را استدلال می کنند، دشوار است.
مطالعات در مورد تاثیر ژنتیک:
در سال های اخیر پیشرفت های بزرگی در زمینه ژنتیک صورت گرفته است.
همانطور که کارایی، سهولت و هزینه ژنوتیپ کاهش یافته است، درک ما از توالی،
ساختار و عملکرد DNA به طور چشمگیری بهبود یافته است.
اکنون، فناوری با توان بالا امکان ژنوتیپ هزاران تا یک میلیون نشانگر ژنتیکی را در
سرتاسر ژنوم و توالییابی تقریباً کل ژنوم [کدکننده] انسان را ممکن میسازد.
علاوه بر این، پیشرفتها در ذخیرهسازی دادهها و تجزیه و تحلیل این مقادیر زیادی از دادهها
منجر به کشف جایگاههای حساس برای تعدادی از بیماریها از جمله بیماری کرون شده است.
این گامهای علمی شگفتانگیز بسیاری را به این باور رسانده است که «عملاً هر بیماری انسانی، به جز آسیبهای روحی، پایهای در ژنهای ما دارد».
این فرض برای بسیاری از محققین IBS جذاب بوده است و
تعدادی از آنها تلاش برای شناسایی یک ژن IBS یا مجموعه ای از ژن ها را آغاز کرده اند.
علیرغم پذیرش برخی از افراد مبنی بر اینکه ژن ها ممکن است باعث ایجاد IBS شوند یا حداقل در ایجاد IBS نقش داشته باشند،
بررسی دقیق مجموعه مقالات برای تعیین اینکه آیا مبنای درستی برای این نظریه وجود دارد
ضروری است،زیرا کشف ژن هنوز به زمان و تلاش قابل توجهی نیاز دارد.
مطمئناً فرضیههای جایگزین – مانند مواجهههای محیطی – وجود دارند و نمیتوان آنها را به عنوان بازیگران مهم در IBS نادیده گرفت.
IBS به عنوان یک اختلال ژنتیکی پیچیده
بیماریهای ژنتیکی کلاسیک مندلی معمولاً توسط چند نقص ژنتیکی بسیار نافذ در یک ژن ایجاد میشوند و
در یک الگوی معمولی از طریق خانوادهها منتقل میشوند.
بیماری های مندلی از طریق شجره نامه ها از الگوی انتقال اتوزومال غالب، مغلوب، هم غالب یا وابسته به X پیروی می کنند.
مطالعات ژنتیکی اخیر کمتر بر روی اختلالات مندلی تمرکز کرده اند، اما بر بیماری های ژنتیکی پیچیده تمرکز کرده اند.
“بیماری ژنتیکی پیچیده” به عنوان یک اختلال ژنتیکی چندعاملی ناشی از چندین گونه ژنتیکی
بر روی چندین ژن (به عنوان مثال چند ژنیک) با مشارکت محیط و سبک زندگی تعریف می شود.
این اثرات ژنتیکی از این جهت اندک هستند که وجود یک نوع خاص به ندرت به تنهایی برای ایجاد بیماری کافی است.
بیماریهای ژنتیکی پیچیده هنوز ارثی هستند زیرا تمایل دارند در خانوادهها جمع شوند،
اما نه به همان شکل قابل پیشبینی اختلالات کلاسیک مندلی.
تصور میشود که بسیاری از بیماریهای رایج که مورد توجه سلامت عمومی هستند، اختلالات پیچیدهای هستند.
بیماری های قلبی، فشار خون، دیابت، چاقی، اوتیسم و اختلالات خلقی، تعدادی از بیماری ها
و اختلالات مورد مطالعه توسط متخصصان ژنتیک و اپیدمیولوژیست های ژنتیکی هستند.
در بیماری گوارش، بیماری کرون بهترین نمونه از یک اختلال ژنتیکی پیچیده با شناسایی موفقیت آمیز جایگاه های حساسیت است.
از طریق ترکیبی از مطالعات پیوند مبتنی بر خانواده، مطالعات مربوط به ژن کاندید و نقشه برداری دقیق،
و همچنین مطالعات ارتباط گسترده ژنوم منجر به شناسایی چندین ژن – مانند NOD2، ATG16L1، IL23، IL12B، STAT3، NKX2-3 شده است.
این اکتشافات این نوید را می دهد که اگر کشف ژن در این اختلال پیچیده گوارشی امکان پذیر بود،
کشف موفقیت آمیز ژن در سایر اختلالات و بیماری های چند عاملی از جمله IBS امکان پذیر است.
علیرغم کشف چندین مکان ژنتیکی دخیل در توسعه بیماری کرون، واضح است که ژنها به تنهایی باعث ایجاد این بیماری نمیشوند
و کمکهای محیطی – مانند رژیم غذایی، سیگار کشیدن، قرار گرفتن زودهنگام در معرض ارگانیسمهای عفونی و میکرو فلور روده بزرگ – هنوز مهم هستند.
یک الگوی ژن-محیط زیست مشابه را می توان برای IBS پیشنهاد کرد که در آن ترکیبی از عوامل ژنتیکی و
عوامل محیطی منجر به تغییراتی در حس گوارشی و عملکرد حرکتی می شود که در نهایت منجر به بروز علائم می شود.
تنوع ژنتیکی در ژنهایی که پروتئینهایی را کد میکنند که فرآیندهای بیولوژیکی مبتنی بر جنسیت را تنظیم میکنند،
حس و حرکت مرکزی یا محیطی را کنترل یا تعدیل میکنند،
یا حتی پاسخ مغز به استرس را تنظیم میکنند، اولین کاندیدای واضح برای IBS هستند.
این عوامل، در تعامل با عوامل محیطی مانند رژیم غذایی، عفونت،
ترومای اولیه زندگی و استرس، احتمالاً مسئول فنوتیپ کلی IBS هستند.
با این حال، ترکیبهای خاص واریانتهای ژنتیکی و عوامل محیطی احتمالاً میتواند تا حدی ناهمگنی بالینی IBS را توضیح دهد.
از این رو، می توان تصور کرد که ژن های متفاوتی برای اسهال نسبت به ژن های مسئول یبوست، و سایر گونه های ژنتیکی وجود دارد
که فرد را مستعد ایجاد یا احساس درد شکمی مورد نیاز برای IBS می کند
که به طور کلی در اختلالات عملکردی غیردردناک وجود ندارد.مانند یبوست عملکردی و اسهال عملکردی.
کاوش در تعاملات بین ژن و محیط اگر فرض شود که IBS یک اختلال ژنتیکی پیچیده چند عاملی است، مهم خواهد بود.